محمد صادق کوشکی مدرس دانشگاه و پژوهشگر علوم سیاسی چرایی وجود چالش درباره عدالت اجتماعی در کشور به خبرنگار الف گفت: عدالت اجتماعی یکی از آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی بود. عدالت مقوله‌ای است که شامل انواع و اقسام مختلفی می شود که عدالت اجتماعی یکی از آن‌هاست. لذا «عدالت» و انواع آن، از جمله آرمانهای مطلوب انقلاب اسلامی بوده ولی به خودی خود حاکی از یک نظریه نیست. جامعه ما مصادیق عدالت را می‌شناخت و دریافت اجمالی از آن داشت، منتها در تعریف، چیستی و چگونگی تحقق آن ورود پیدا نکرده و در نتیجه هنوز هم که هنوز است ما نظریه عدالت مبتنی بر انقلاب اسلام و مکتب قرآن را کشف و استخراج نکرده‌ایم.


وی افزود:  به همین دلیل ما در راه‌حل وصول به عدالت اجتماعی محصول و خروجی قابل توجهی نداشته‌ایم. اسلام دارای نظریه عدالت است، اما این نظریه علمی و جامع و مانع باید در فرایندی استخراج و ارائه شود، که مع‌الاسف تا الآن این مهم تحقق نیافته است. نتیجه این موضوع این می‌شود که افراد با توجه به تفسیر و سلیقه خود تعاریف و راه‌کارهایی برای عدالت بیان ‌کنند. یک دولت می‌گوید فلان راه را باید برای بسط عدالت پی‌گرفت، و در مقابل دولت دیگر روش و منش دیگری را در راه رسیدن به عدالت به کار می‌گیرد و در این راستا تنها چیزی که پیاده نشده است، نظریه عدالت منطبق بر خوانش انقلاب اسلامی است.


کوشکی ادامه داد: در همین راستا نمی‌توان در مورد شدت و ضعف،کارآمدی و ناکارآمدی نظریه عدالت انقلاب اسلامی نظر داد و آن را قضاوت کرد، چون به منصه ظهور نرسیده است که بتوان در مورد آن سخن گفت. هیچ یک از شخصیت‌های برجسته انقلاب و متفکران مسلمان ایرانی نظیر شهید بهشتی، شهید مطهری، علامه حکیمی و... نظریه منسجم عدالت ارائه نداده‌اند. مرحوم حکیمی بیشتر آرزوهای خود در مورد عدالت را بیان می‌کرد، نه ایشان نه هیچ‌کس دیگر تا به حال در خلق نظریه جامع عدالت موفق نبودند. شاید گفته شود فلان پژوهشگاه قدمی برداشته، من منکر برخی تلاش‌ها در این باره نیستم اما تا به اینجای کار این فعالیت‌ها به شکل جدی نه گره‌گشایی از مسئله عدالت داشتند نه به پشتیبانی نظام آمده‌اند.

 
او بیان کرد: این بزرگان در آثار خود با استناد به آیات و روایات تنها اهمیت و جایگاه مهم عدالت را بیان کرده‌اند، ولی راه و روش رسیدن به عدالت را که به شکل منقح و روش‌مند بیان نکردند! بهتر است بگوییم این عزیزان مداحی عدالت را کرده‌اند و در چگونگی تحقق و پیاده سازی آن ساکت مانده اند. برای روشن‌شدن این موضوع مثالی می‌زنم: گروهی معتقدند واردات خودرو خارجی موجب تضعیف تولید داخلی و بیکاری کارگر ایرانی است، اما در مقابل عده‌ای این نظر را خلاف عدالت می‌دانند و بیان می‌کنند که مردم ایران در قبال پولی که بابت خودروی داخلی می‌پردازند کالای مناسبی دریافت نمی‌کنند. هر دو روند به دنبال عدالت اند ( دفاع از حق کارگر ایرانی و دفاع از حق مصرف کننده ایرانی) و این در ظاهر درست است اما هر کدام در جایگاه خود موجب ظلم می شوند ! یکی ظلم به مصرف کننده ایرانی و دیگری نادیده گرفتن حق کارگر ایرانی. اما نظر سوم که مطابق نظریه اسلام باشد هنوز ارائه نشده است.


کوشکی گفت: در مورد امام خمینی یا رهبری شاید سؤال شود که ایشان چه طور؟ آیا رهبر جامعه نباید نظریه عدالت ارائه دهد؟ در این باره باید بگویم، شأن امام، رهبری و امامت امت و مردم است. رهبر جامعه وقت و انرژی خود را باید صرف این مهم بکند، اما نظریه پردازی و تولید علم و نظریه به عهده امام و رهبر جامعه نیست. این مهم وظیفه عالمان و متفکران است که باید پا در وادی نظریه‌پردازی بگذارند و نظریه جامع عدالت را از متون دینی استخراج کنند. به عبارتی رهبر جامعه اسلامی وظیفه‌اش بیان سیاست‌های کلان است، اما در مورد مصادیق، ( مثلا نحوه تحقق عدالت) وظیفه ای به عهده رهبری نیست، بلکه این وظیفه بر دوش جامعه علمی و فکری کشور اعم از حوزه و دانشگاه است. 

کوشکی ادامه داد: مهم‌ترین مانع ما در نرسیدن به نظریه عدالت عدم شناخت دقیق از آن است. طبیعی است که ما تصورات کلی از عدالت داریم اما در مورد جزئیات آن چندان توفیقی برایمان حاصل نشده است. برای رسیدن به این نظریه این پیش‌فرض الزامی است که معتقد باشیم اسلام قدرت پاسخ‌گویی به کلیه نیازهای اساسی انسان ( از جمله نظریه جامع عدالت) را دارد. دقت کنیم که اجرای درصدی از راهکارهای دینی برآمده از حکومت10 ساله پیامبر در مدینه ، بیش از 500 سال تغذیه کننده تمدنهای مسلمین بود. قطعاً اسلام برای نیاز جوامع به عدالت پاسخ کاملی دارد، اما باید آن را مطابق نیازهای زمان، کشف و استخراج کرد.


وی در پایان گفت: در مورد این که چرا هنوز و ۴ دهه پس از انقلاب این نظریه استخراج و تبیین نشده باید گفت، این مقولات بر عهده نظریه‌پردازان است. مثل این که بگوییم چرا پزشکی برای فلان بیماری درمانی ندارد، خب مشکل از دانش پزشکی نیست، مشکل از پزشکان و پژوهشگران حوزه درمان و شرایط آن‌هاست. استخراج نشدن موضوعاتی مانند نظریه عدالت ، اشکال و نقص اسلام نیست و بستگی به عملکرد نظریه پردازان و اندیشمندان و نهادهایی مانند حوزه و دانشگاه دارد.