مقوله امنيت براي ما ايرانيان خيلي مهم است. ما كه در سر راه چهارراه جهان هستيم و در طول تاريخ با هجوم دشمنان در داخل و خارج همواره دست و پنجه نرم كرديم خوب مي‌فهميم امنيت چيست؟ نقش آن در حيات تاريخ ما كدام است! امنيت يك نعمت بي‌بديل الهي است.
انقلاب اسلامي ايران از ابتداي ظهور تا استقرار يك نظام الهي زير ضربات خردكننده كفار، منافقين و مشركين قرار گرفت. سال‌هاي آغازين انقلاب، دشمن جنگ داخلي راه انداخت و به فكر تجزيه كشور بود و بعد به تجاوز خارجي روي آورد كه 8 سال كشور درگير يك جنگ خونين توأم با هزاران جنايت جنگي ازجمله جنگ شيميايي شد. منافقين همواره همانند خنجري از پشت به بدن و بدنه اصلي انقلاب عمل مي‌كردند . در اين ميان مردان بزرگي مثل كوه ايستادند و مثل فولاد نفوذناپذير در برابر آنها قد علم كردند.
شهيد سيداسدالله لاجوردي رحمت‌الله عليه در قامت دادستاني، داد ملت ايران را از حراميان منافق گرفت و در برابر آنها مردانه ايستاد و سرزنش و ملامت ناآگاهان و بي‌خبران از مقوله خطير امنيت را به جان خريد و سرانجام جان خود را در يك ترور ناجوانمردانه براي انقلاب و مردم فدا كرد.
امسال 24 سال از حادثه ترور شهيد سيداسدالله لاجوردي مي‌گذرد.
رهبر انقلاب اسلامي در پيامي به مناسبت شهادت لاجوردي ؛ او را مرد ميدان‌هاي سخت، خستگي‌ناپذير و مبارز سخت‌كوش آزادي توصيف كرده بود.
بازخوانش ويژگي‌هاي اين روح بزرگ و آرام و اين اسطوره مقاومت در تني ناآرام و خستگي‌ناپذير براي مرداني كه راه او را مي پيمايند و در نهادهاي امنيتي جان خود را در كف گرفته به امنيت مردم و انقلاب و ايران فكر مي‌كنند فوق‌العاده مهم است .
شهيداسدالله لاجوردي مصداق اتم و اكمل آیه شريفه اشداء علي الكفار رحماء بينهم بود.
آزادانديشي و باورمندي به مباني امام و نظام و برخورداري از ثبات فكري و مهارت او در ارتباط‌گيري ، اقناع و متقاعدسازي در بحث‌ها،  زبانزد انقلابيون بود.
اين ويژگي‌ها از او يك انقلابي بزرگ و كادر «همه جانبه» ساخته بود كه قبل از انقلاب و بعد از انقلاب دقيق مي‌دانست چه مي‌كند و امامين انقلاب از او چه مي‌خواهند.
او كم هزينه‌ترين مدير انقلاب بود و از طريق دسترنج خود روزگار مي‌گذراند.
او مديري قاطع بود و مديريت را در ميدان و صحنه با پرهيز از پشت‌ميزنشيني تعريف مي‌كرد.
او كم حرف و پرعمل و معتقد به اصالت كار و خدمت و بيزار از تنبلي و تن‌آسايي و تن‌پروري بود.
براي قدرت پوشالي شاه و آمريكا پشيزي ارزش قائل نبود و هزينه آن را در زندان قبل از انقلاب نقدا زير شكنجه‌هاي ساواك پرداخته بود.
او ساده‌زيست و ساده‌پوش و برخوردار از روحيه زهد و خداترسي و بيزار از تجمل‌گرايي و اشرافي‌گري بود.
***
شهيد اسدالله لاجوردي در وسط معركه نبرد با منافقين و جريان نفوذ و حضور فعال سرويس‌هاي امنيتي آمريكا، انگليس و رژيم صهيونيستي بود.
او بخش عظيمي از امر مهم صيانت از امنيت انقلاب را به دوش كشيد و نيروهايي را گرد خود جمع كرد كه همگي همانند او شجاع، آگاه، جان‌بركف و دست به ماشه و آماده بودند. او با جريان يا جريان‌‌هايي از دشمن در داخل روبه‌رو بود كه بيش از 17 هزار نفر از مردم كوچه و بازار و نيز جمعي از بزرگان و رهبر انقلاب را به خاك و خون كشيده بودند.
تربيت‌شدگان مكتب او هنوز در نهادهاي امنيتي كشور منشأ خدمات بزرگ هستند.
امروز منافقين سياه‌ترين روزهاي تاريك تاريخ حيات ننگين خود را مي‌گذرانند . امسال منافقين نه در آلباني و نه در فرانسه به دليل اين روسياهي نتوانستند گردهمايي داشته باشند.
امسال منافقين در افتضاح‌آميزترين شكل ممكن توانستند يك نمايشگاه عكس در جلوي كاخ سفيد برگزار كنند و سخنران اين نشست آنها هم خانم ليندا چاوز، مدير سابق روابط عمومي كاخ سفيد بود! جريان نفاق در كشور كه روزگاري مي‌گفت؛ پرچم مبارزه با امپرياليسم تنها بر دوش رهبران آنهاست، بعد از انقلاب رودرروي مردم ايستاد و به سربازي در پادگان‌هاي حزب بعث رفت و پس از سقوط صدام اكنون جيره‌خوار آل سعود است و تنها پناه آنها آمريكاست و جايگاه ميتينگ آنها جلوي كاخ سفيد و كار اصلي آنها جاسوسي براي سيا و موساد است!
***
شهيد لاجوردي در وصيت‌نامه تاريخي خود سه جمله كليدي دارد كه اسرار دو نبرد نرم آمريكا عليه انقلاب در سال‌هاي 78 و 88 را رمزگشايي مي‌كند.
1- بارها به مسئولين گفته‌ام خطر منافقين «انقلاب» به مراتب زيادتر از خطر منافقين «خلق» است. چراكه علاوه بر همه شيوه‌هاي منافقانه منافقين، سالوسانه در صف حزب اللهيان قرار گرفته‌اند.
2- خداوندا از تو مصرانه مي‌خواهم دست، قدم ، زبان و قلم همه كساني را كه در جهت رهانيدن ضدانقلابيون و مرتدين و محاربين از چنگال عدالت اعمال قدرت و نفوذ كرده‌اند و همه كساني كه پذيراي اين ننگ شده‌اند براي هميشه از سرنوشت اين مردم قطع فرمايي.
3- خدايا تو شاهدي چندين‌بار خطر منافقين انقلاب را به مسئولين گوشزد كرده‌ام، منافقين انقلاب سراسر وجودشان را التقاط پر كرده است.هم رجايي و هم باهنر را مي‌كشند هم به سوگ آنها مي‌نشينند. هم با منافقين خلق پيوند تشكيلاتي دارند هم منافقين خلق را دستگير مي‌كنند و هم براي آزاديشان و دادن مقام و مسئوليت به آنان تلاش مي‌كنند و از افشاي ماهيت آنها بيمناكند!
اين سه جمله نياز به تفسير و تحليل و آدرس دادن با نام و نشان به كسي ندارد. تاريخ سه دهه انقلاب پس از رحلت امام (ره) خود گواهي مي‌دهد اين جماعت چه كساني بودند و چطور آگاهانه و ناآگاهانه در خدمت منافقين و ضدانقلاب بودند.
كافي است كاركرد سياسي ، اقوال و اعمال و بيانيه‌هاي مصطفي تاجزاده و ميرحسين موسوي را در فتنه 78 و 88 و پس از آن واكاوي كنيم و سند صحت و پيش‌بيني ديدگاه شهيد اسدالله لاجوردي در مورد منافقين انقلاب و تفكيك آنها از منافقين خلق را بيرون آوريم . اين دو قرار نبود اسرار و مطالب نگفته را بي پروا فاش كنند، اما فاش كردند، هر دو فاش كردند ، از اول نه با ولي فقيه بلكه با اصل «ولايت فقيه» و «نظام اسلامي» و هماوردي با جهانخواران عالم مسئله دارند. هر دو فاش كردند با منافقين و داعش و عربده كشي آمريكا در منطقه عليه ملت‌ها مسئله‌اي ندارند، مسئله آنها با انقلاب و مردم وفادار به اسلام و ايران است و حاضرند به هر قيمتي دفاع از منافع آمريكا را در ايران نمايندگي كنند. هردو آنها سال‌هاي پيري و فرتوتي خود را مي‌گذرانند تن آنها با چند بيماري دست به گريبان است روح متوهم آنها غرق در نفاق و خودپرستي و بيگانه‌پرستي است و اين عاقبت كساني است كه نمي‌خواهند حقيقت انقلاب و حقانيت مردم انقلابي و ديندار و مواضع الهي امامين انقلاب را بپذيرند.
شهيد لاجوردي شهيد راه امنيت مردم است وقتي او در پشت جبهه مشغول نبرد با منافقين خلق و منافقين انقلاب بود شهيد باكري‌ها ، شهيد همت‌ها و شهيد باقري‌ها و شهيد سليماني ها پنجه در پنجه دشمنان انقلاب انداخته بودند و از شرف و ناموس كشور و انقلاب دفاع مي كردند.خيال فرماندهان دفاع مقدس جمع بود كه شهيد لاجوردي‌ها و شهيد قدوسي ها و ...امنيت پشت جبهه را حفظ و تا پاي جان در اين راه ايستادگي مي‌كنند.