1404/02/31

یاران پزشکیان، دولت سایه تشکیل دادند؟/ خانم وزیر! پس چه شد اسناد پرداخت سفر خانوادگی؟/ آینده پر ابهام مذاکرات ایران و آمریکا

هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

 واقعیت مراسم بزرگداشت برای شهید رئیسی چیست؟

روزنامه وطن‌امروز نوشت:

یکی از مغلطه‌های انجام شده، مساله هزینه‌های عمومی برای برگزاری مراسم‌های بزرگداشت است. درباره سالگرد شهید رئیسی عده‌ای تعداد چشمگیر «۱۲۰ هزار مراسم در سراسر کشور» را مصداق اسراف یا هزینه‌تراشی بی‌مورد دانستند؛ این دغدغه اگرچه بیشتر با انگیزه سیاسی طرح می‌شود تا از سر دلسوزی اما به هر حال لازم است پیرامون آن توضیحاتی ارائه شود. نخست آنکه بزرگنمایی عدد ۱۲۰ هزار مراسم ممکن است این تصور را ایجاد کند که با ۱۲۰ هزار همایش پرخرج دولتی روبه‌رو هستیم! در حالی که واقعیت چنین نیست. بسیاری از این برنامه‌ها در مقیاس محلی و توسط خود مردم و نهادهای مردمی برگزار می‌شود؛ برای مثال جلسات قرائت قرآن و یادبود در مساجد روستاها، یادواره‌ها در مدارس و دانشگاه‌ها یا گردهمایی‌های خودجوش توسط گروه‌های جهادی و بسیجی در نقاط مختلف کشور. مسؤولان بنیاد شهید و ستاد برگزاری مراسم شهدای خدمت نیز توضیح داده‌اند نقش دولت در این میان عمدتاً هماهنگی و پشتیبانی معنوی است و قرار نیست برای تک‌تک این مراسم‌ها بودجه‌های کلان دولتی تخصیص یابد.

قالیشویی فرشته

قالیشویی و مبل‌شویی فرشته؛ تمیزی حرفه‌ای فرش و مبل با کیفیتی بی‌نظیر در تهران

دوم آنکه حتی اگر هزینه‌ای از بودجه‌ عمومی صرف برگزاری چند مراسم رسمی‌تر می‌شود، این خرج را می‌توان سرمایه‌گذاری اجتماعی - فرهنگی تلقی کرد. در حسابداری توسعه‌ کشورها، مخارجی که صرف تقویت هویت ملی، انسجام اجتماعی و همبستگی فرهنگی شود، هزینه‌های غیرمولد محسوب نمی‌شود. همان‌طور که یک دولت برای آموزش‌و‌پرورش یا بهداشت (که سرمایه‌ انسانی جامعه را می‌سازد) بودجه تخصیص می‌دهد، برای سرمایه‌ اجتماعی و فرهنگی نیز باید هزینه کند. اگر سالگردها و آیین‌های بزرگداشت به دور از ریخت‌وپاش‌های افراطی و با حفظ شأن و سادگی برگزار شود، نوعی سرمایه‌گذاری بر حافظه‌ تاریخی و وحدت ملی است. این سرمایه‌گذاری در بلندمدت می‌تواند آورده‌های ارزشمندی داشته باشد؛ از افزایش مشارکت مدنی مردم گرفته تا بالا رفتن اعتماد عمومی و حتی تقویت انسجام در شرایط بحران. به بیان ساده‌تر، بازده اجتماعی و فرهنگی چنین برنامه‌هایی بسیار فراتر از عدد ریالی هزینه‌ آنهاست و در ترازوی سود و زیان ملی، کفه‌ فواید آن می‌چربد.

سوم آنکه نباید تکریم چهره‌های ملی را امری جناحی یا لج‌بازی سیاسی تفسیر کرد. شهید رئیسی در زمان حیاتش، رئیس‌جمهور قانونی و منتخب کشور بود و پس از شهادتش نیز متعلق به تمام ملت ایران است؛ چنانکه مراسم تشییع باشکوهش نیز موید همین نکته بود. برگزاری یادبود برای او به منزله‌ پاسداشت جایگاه ریاست‌جمهوری و تکریم خدمت در عالی‌ترین سطح است؛ امری که در اکثر کشورهای دنیا نیز مرسوم است که برای رهبران فقید خود مراسم رسمی برگزار می‌کنند. احترام گذاشتن به مقام کسی که در مقام خدمت به مردم شهید شده، فراتر از اختلافات سیاسی قرار می‌گیرد. حتی شهروندانی که ممکن است در زمان انتخابات منتقد یا مخالف برخی سیاست‌های شهید رئیسی بوده باشند، می‌توانند ارزش این را درک کنند که نظام سیاسی کشور نسبت به خدمتگزاران خود قدرشناس است. این رویکرد، به تقویت پیوند میان ملت و دولت کمک می‌کند، زیرا مردم مشاهده می‌کنند خدمت صادقانه فراموش نمی‌شود و نظام به افرادی که خود را وقف ملت کرده‌اند ارج می‌نهد. 

******

غنی‌سازی صفر؛ جدال رسانه‌ای یا چرخشی دیپلماتیك؟

روزنامه اعتماد نوشت:

در‌حالی كه گمانه‌زنی‌هایی درباره زمان آغاز دور پنجم رایزنی‌های غیرمستقیم میان ایران و امریكا مطرح شده، عبور مقامات امریكایی از خطوط قرمز ایران و ادعایشان در باب غنی‌سازی صفر درصدی، بار دیگر گفت‌وگوها را وارد مرحله‌‌ پیچیده‌تری كرده است. حال در چنین فضای مبهم و پرتنشی، متغیرهایی چون مواضع تازه و ادعایی واشنگتن و مخالفت علنی و رسمی تهران با زیادی‌خواهی امریكا، آینده دور پنجم رایزنی‌ها و فراتر از آن تداوم گفت‌وگوها را در هاله‌ای از ابهام قرار داده است. امیرعلی ابوالفتح، كارشناس مسائل امریكا درباره مذاکرات ایران و آمریکا با اعتماد گفت و گو کرده که بخش‌هایی از آن به شرح زیر است:

* در تحلیل مواضع طرفین به ‌ویژه امریكا، به نظر می‌رسد طرف‌های امریكایی تلاش می‌كنند از اهرم رسانه برای اعمال فشار روانی بر ایران استفاده كنند. احتمالا تحلیل ادعایی آنها این است كه در ایران، انتظار برای رسیدن به توافق به ‌دلیل فشارهای اقتصادی بالاست؛ به‌ ویژه در شرایطی كه جامعه با مشكلات معیشتی روبه‌رو است، از همین رو تصور می‌كنند ایران درنهایت چاره‌ای جز پذیرش مطالبات امریكا نخواهد داشت  یا به دلیل همین وضعیت اقتصادی، بیم از بروز یك درگیری نظامی، ایران را به پذیرش برخی خواسته‌های طرف مقابل وادار می‌كند، به همین دلیل، چنین اظهاراتی در رسانه‌ها مطرح می‌شود تا فضای داخلی ایران را تحت‌تاثیر قرار دهند.

* این مواضعی كه اكنون مطرح می‌شود، پیش‌تر هم بارها از سوی مقامات مختلف امریكایی بیان شده بود. پیش از این نیز، آقای ویتكاف چنین مواضعی را اعلام كرده بود؛ دونالد ترامپ نیز همان خطوط كلی را دنبال می‌كرد و حتی ماركو روبیو وزیر امور خارجه ایالات‌متحده نیز بارها همین ادعاها را تكرار كرده بود، بنابراین نمی‌توان گفت كه سفر اخیر ترامپ به خاورمیانه، باعث تغییر یا سخت‌تر شدن موضع امریكا شده است. در عین حال، رسانه‌ها مدعی‌اند كه در جریان این سفر، ترامپ در هر سه كشور قطر، عربستان و امارات، ازسوی مقامات ارشد این كشورها تحت فشار قرار گرفت تا به توافقی با ایران دست پیدا كند. بنا بر این گزارش‌ها، سران این كشورها با توجه به نگرانی‌های اقتصادی، امنیتی و توسعه‌ای خود، خواهان آن بودند كه میان ایران و امریكا توافقی حاصل شود.

*احتمال رسیدن به توافق میان ایران و امریكا بالاست، چراكه مذاكرات از دور اول به دور دوم، سوم و چهارم كشیده شده و این نشان‌دهنده اراده طرفین برای رسیدن به یك نتیجه است. زمانی كه مباحث فنی در كانون رایزنی‌ها قرار می‌گیرد و به جزییات پرداخته می‌شود، خواست و اراده طرفین برای توافق به وضوح روشن است. البته باید در‌نظر گرفت كه درك ما از توافق، با برداشتی كه امریكایی‌ها از آن دارند، تفاوت‌هایی دارد. همین تفاوت نگاه باعث بروز برخی اختلاف‌ها شده، اما در مجموع من نسبت به حصول توافق خوشبینم. درنهایت، هر دو طرف تا اندازه‌ای از مواضع اولیه خود كوتاه خواهند آمد و به یك نقطه میانی خواهند رسید. اما اگر توافقی هم حاصل نشود، من معتقد به دوگانه ‌توافق یا جنگ نیستم.به معنای دیگر این‌گونه نیست كه اگر توافقی به دست نیاید، قطعا گزینه درگیری نظامی جایگزین خواهد شد. حتی اگر گفت‌وگوها به نتیجه نرسد، به احتمال زیاد هیچ‌یك از طرفین شكست مذاكرات را اعلام نخواهند كرد. به همین ترتیب، مذاكرات ایران و امریكا ممكن است به‌صورت تدریجی ادامه یابد. فارغ از آن اگر در این بازه زمانی نیز همچنان توافقی حاصل نشود، امریكا به ‌احتمال زیاد سیاست فشار حداكثری را تشدید خواهد كرد، اما گزینه اقدام نظامی آخرین كارت روی میز است.

******

 مگر آقای پزشکیان نگفت که به مردم راست می‌گویم؟

چند وقتی است که بحث ارائه اطلاعات اشتباه به رئیس جمهور در گوشه و کنار فضای سیاسی مطرح شده و این مسئله با اظهارات اخیر مسعود پزشکیان مبنی بر تولید ۳۰ هزارمگاوات برق خورشیدی نمود بیشتری پیدا کرده است. مصطفی هاشمی‌طبا، فعال سیاسی اصلاح طلب با سایت خبرآنلاین در این خصوص صحبت کرده که بخش‌هایی از آن به شرح زیر است:

* متأسفانه در برخی مسائل، به موضوعات بسیار سطحی دیده می‌شود و دقت لازم صورت نمی‌گیرد. همین آقای وزیر نیرو که پارسال گفته بود ما در سال آینده سی هزار مگاوات برق خورشیدی ایجاد می‌کنیم، در شهریورماه ۱۴۰۲ یک اتومبیل را نزد آقای رئیسی برد و گفت که ما این اتومبیل برقی را تولید کرده‌ایم و تا آخر سال ۱۰۰ هزار عدد از آن را به بازار عرضه می‌کنیم. متأسفانه، بعضاً رؤسای جمهور ما از دقت لازم برخوردار نیستند. به‌محض اینکه فردی حرفی می‌زند که خوشایند آن‌هاست، دهان باز می‌کنند و فکر می‌کنند با گفتن آن حرف، مردم راضی می‌شوند و این‌ها نمونه‌هایی از توسعه و پیشرفت کشور است.

* در حقیقت، متأسفانه رؤسای جمهور دقت لازم را ندارند و از افرادی که متخصص این حوزه‌ها هستند، استفاده نمی‌کنند. حتی یک بررسی مجدد (دبل‌چک) هم انجام نمی‌دهند تا ببینند آیا حرفی که یک نفر زده، واقعی هست یا نه.

* وقتی اطلاعات غلط داده می‌شود که «ال می‌کنیم و بل می‌کنیم»، رئیس‌جمهور تصور می‌کند این کارها واقعاً انجام می‌شود، در حالی که در عمل اتفاقی نمی‌افتد. یکی از متخصصین دو روز پیش در تلویزیون گفت، ما در کوتاه‌مدت هیچ چاره‌ای جز صرفه‌جویی نداریم. اما بدترین تصمیم را می‌گیرند که برق کارخانه‌های تولیدی را قطع می‌کنند.

* بعید نمی‌دانم اطلاعات عامدانه به آقای رئیس جمهور داده می‌شود  چون ایشان به خیال خود فکر می‌کنند در دولت وفاقی ایجاد کرده‌اند، در حالی‌که اصلاً چنین چیزی نیست. ایشان فقط عده‌ای را دور هم جمع کرده‌اند بدون اینکه اهداف ذاتی و سوابق واقعی آن‌ها را بشناسند. در حالی‌که سوابق افراد نشان می‌دهد جهت‌گیری آن‌ها چیست. من احتمال می‌دهم برخی تصمیم‌گیری‌های هیئت دولت، شب‌ها در جاهای دیگری انجام می‌شود.

* برخی مسائل در کشور ما آن‌قدر پیچیده شده که واقعاً به این سادگی قابل حل نیست. سعدی می‌گوید: «بنیاد ظلم در جهان اول اندکی بوده است؛ هرکه آمد بر او مزیدی کرده تا بدین غایت رسید.» یعنی این مسیر اشتباه سال‌ها ادامه پیدا کرده، و هر کس آمده خرابی را بیشتر کرده، تا به اینجا رسیده‌ایم. مگر آقای پزشکیان نگفت که من به مردم راست می‌گویم؟ اما طی این مدت نه با مردم صحبت نکرده، فقط سخنرانی می‌کند و می‌گوید «ال می‌کنیم و بل می‌کنیم». شما که نمی‌توانید این کارها را بکنید، لطفاً صادقانه بگویید قرار است چه کار بکنید، نه اینکه ادعا کنید همه‌ی مسائل را حل خواهید کرد. این‌همه مسائل فنی، برون‌مرزی، اجتماعی، سیاسی و... کدام‌ یک را می‌خواهید حل کنید؟

******

آقایان، کوتاهی کردید!

روزنامه فرهیختگان نوشت:

برداشت اولیه از ورود رهبری به ادعای آمریکایی‌ها درباره‌ غنی‌سازی صفر، دو معنای روشن دارد. نخست آنکه برخی گمانه‌زنی‌ها که تلاش می‌کرد بگوید اصرار ویتکاف، روبیو و سایر مقامات ایالات متحده بر پایان غنی‌سازی در ایران صرفاً کارکرد رسانه‌ای و مصرف داخلی دارد، غلط بوده است و این موضوع به شکل جدی در دستور کار آن‌ها با هدف به بن‌بست کشاندن مذاکرات یا تحمیل توافق بد به ایران قرار دارد و دوم اینکه در سطح مقامات دولتی و غیردولتی کسی در داخل ایران هنوز پاسخ قاطع و جدی به این گزافه‌گویی‌ها نداشته که نیاز شده رهبری ورود کنند.

آمریکایی‌ها حداقل با 4 هدف موضوع غنی‌سازی صفر را دنبال می‌کنند. هدف اول؛ اینکه اگر به این هدف نائل شوند؛ رسماً یکی از مهم‌ترین ابزار‌های قدرت ایران را از بازی خارج کرده‌اند، غنی‌سازی صفر یعنی بردن ایران به نقطه‌ مذاکرات سعدآباد و از بین بردن ثمره کار‌هایی که برای آن‌ها در این سال‌ها هزینه داده شده و البته قدرت هم تولید کرده است.  هدف دوم؛ باورپذیر کردن گزاره‌ ایران ضعیف در افکار عمومی دنیاست. آن‌ها می‌خواهند به دنیا بگویند ایران وقتی غنی‌سازی صفر را بپذیرد یعنی هر شرط دیگری را هم ممکن است بپذیرد، پس چهارچوب تحلیلی ما درست است.  هدف سوم؛ بازنمایی تصویری متفاوت از مذاکرات فعلی نسبت به توافق 2015 برای افکار عمومی آمریکاست. ترامپ می‌خواهد درحالی‌که روزی یک‌بار بایدن را کودن و احمق می‌خواند، متهم به این نشود که به همان توافق دموکرات‌ها با ایران بسنده کرده است.  هدف چهارم؛ معتبر شدن تئوری فتح سنگر به سنگر در مواجهه با ایران است. تحمیل غنی‌سازی صفر یعنی باز شدن باب تحدید ایران در منطقه، صنعت دفاعی و...، مذاکره‌کننده‌ ارشد آمریکایی بار‌ها اعلام کرده است مذاکره در این مرحله فقط درباره‌ برنامه هسته‌ای است، اما این به معنای گسترش نیافتن مسئله به موضوعات دیگر نیست. 

به همین 4 دلیل ما باید در خصوص این زیاده‌خواهی طرف مقابل، موضع قاطع داشته باشیم، اما آنچه تاکنون و قبل از ورود رهبری از سوی مسئولان ایرانی دیده شده، عدم توازن در پاسخگویی به این موضع است. تا اینجای کار ما در بحث رسانه و افکار عمومی مذاکرات، 3 خطای مهم انجام داده‌ایم. خطای اول آنکه میدان خبری را طبق سنوات گذشته در اختیار آکسیوس و نیویورک‌تایمز و باقی رسانه‌های غربی قرار داده‌ایم. دلیل این مسئله چه فقدان اعتمادبه‌نفس باشد چه فقدان حرفه‌ای‌گری، قابل قبول نیست. مذاکره‌ای در حال انجام است که 50 درصد آن ما هستیم، اما آیا واقعاً به همین نسبت ما توانسته‌ایم از مجرای رسانه‌های داخلی مذاکره را بازنمایی کنیم؟

خطای دوم که از اولی هم بدتر است، ذوق‌زدگی آشکاری است که در روز‌های گذشته برخی رسانه‌های ما داشتند؛ رسانه‌هایی که اتفاقاً ارتباط دولتی هم دارند. درحالی‌که در واقعیت شاهد زورگویی‌های آمریکایی‌ها بودند، توافق را بسیار قریب‌الوقوع و در همین اردیبهشت ماه قابل تحقق دانستند و از آن با نام سورپرایز اردیبهشت یاد کردند؛ رویکردی که اثرات مخرب بسیار داشت و رسماً تکمیل‌کننده‌ پازل طرف مقابل بود.

خطای سوم، عدم اتخاذ موضع قاطع، چهارچوب‌مند، مستدل و همه‌فهم از سوی مقامات دولتی و غیردولتی ایران بود. فقدان استدلال‌مندی تئوریک و جاذبه تئوریک لازم در بیان رئیس‌جمهور محترم و سران قوا در این موضوع آمریکایی‌ها را به این خطا انداخته است که می‌توانند بدون هیچ هزینه‌ای این سخنان را به زبان بیاورند. اگر آقایان سران قوا، رؤسای‌جمهور ادوار، برخی نمایندگان معقول فعلی و سابق مجلس (ورود نمایندگان رادیکال هیچ کمکی در این فقره نمی‌کند)، برخی اعضای شورای عالی امنیت ملی که هر 4 سال یک‌بار سر و کله‌شان پیدا می‌شود و... پاسخ درستی به این ماجرا می‌دادند، شرایط به گونه‌ای دیگر می‌شد.

******

خانم وزیر! پس چه شد اسناد پرداخت هزینه‌های سفر خانوادگی؟

سایت عصر ایران نوشت:

چند روز پیش، امیر حسین ثابتی، نماینده اصولگرای مجلس سندی را رو کرد که برغم اختلافی که با دیدگاه های سیاسی او داریم، کارش را مصداق عمل به وظایف نمایندگی خواندیم و الان نیز بر همین باوریم چرا که ملاک، نه افراد که سخنان و اعمال شان است. او در سندی ادعا کرد که وزیر راه و شهرسازی به همراه چند نفر از اعضای خانواده و بستگانش به هزینه سازمان هواپیمایی - از زیر مجموعه های وزارت راه - به کیش رفته و هزینه چند صد میلیون تومانی این سفر از بیت المال پرداخت شده است.

در پاسخ، وزارت راه و شهرسازی ضمن پذیرش اصل سفر اعلام کرد: «سفر انجام‌شده، سفری کاملاً شخصی و خانوادگی بوده که با همراهی دو خانواده دیگر و در مجموع به تعداد هفت نفر از بستگان بوده و هیچ‌گونه ارتباطی با مأموریت‌های اداری یا منابع وزارت راه و شهرسازی نداشته است. همه هزینه‌ها از محل منابع شخصی خانواده ها پرداخت شده است که مستندات آن به‌ صورت کامل موجود بوده و در صورت لزوم، در اختیار افکار عمومی و مراجع ذی‌صلاح قرار خواهد گرفت.»

هم اکنون چند روز است که افکار عمومی درگیر این ماجراست و وزارت راه و شهرسازی برغم وعده ای که داده، از انتشار اسناد ادعایی که ثابت کننده پرداخت هزینه ها توسط خود مسافران باشد، خودداری کرده است. این در حالی است که طبق ادعای وزارت راه، اسناد هزینه های پرداختی توسط خانواده و بستگان وزیر، "موجود" است و "در صورت لزوم" منتشر خواهد شد.

سوال جدی و بی تعارف و صریح ما از وزارت راه این است که اگر اسناد موجود است چرا همچنان معطل مانده اید؟ مگر نگفتید در صورت لزوم منتشر خواهد شد؟ این که مردم خواهان شفافیت و پاسخگویی اند، از نظر شما ایجاد "لزوم" نمی کند؟ در خطر بودن آبرو حیثیت وزیرتان چه؟ آن هم برای تان مهم نیست که سریعاً اسناد را منتشر کنید تا سیه روی شود هر که در او غش باشد؟!

اگر خانواده و بستگان وزیر، همانند همه مردم هزینه های سفر را داده باشند خیلی راحت دو سند بانکی همه چیز را مشخص می کند:  اول، پرداخت هزینه های خرید بلیت هواپیما و رزرو هتل قبل از سفر و دوم، پرداخت هزینه های انجام شده در طول سفر هنگام تخلیه هتل که معمولاً با کارت بانکی صورت می گیرد یا به صورت پرداخت اینترنتی. به هر حال، هر هزینه ای پرداخت شده باشد، باید در همان ایام اسفند ماه که سفر رفته اند سند شده باشد.

اگر این سندها واقعاً موجود است، بسم الله، همین امروز منتشر کنید و قضیه را ختم به خیر کنید. اگر هم نیست، یعنی هم از بیت المال خورده اند و هم دروغ به خورد مردم داده شده است و همان طور که قبلاً هم نوشته ایم، در چنین فرضی دیگر با وزیر راه کاری نداریم و تقاضای عزل او توسط رئیس جمهور و محاکمه اش توسط قوه قضائیه جزو مسلّمات و بدیهیات است.

******

آینده پرابهام مذاکرات ایران و آمریکا 

معاون سیاسی وزیر امور خارجه گفت: «پیش‌بینی آینده واقعاً سخت است و نمی‌توانیم بگوییم که مذاکرات ایران و آمریکا چگونه خواهد شد».

مجید تخت‌روانچی معاون سیاسی وزیر امور خارجه در گفت‌وگو با ایلنا، در خصوص پافشاری آمریکایی‌ها بر غنی‌سازی صفر و از سویی تاکید مقامات کشورمان تصریح کرد: «واقعیتی که با آن در جریان مذاکرات رو به رو هستیم این است که آمریکایی‌ها مواضع متضاد و گاه متناقضی داشته‌اند. برخی مواقع در خارج از مذاکرات، یک چیزی می‌گفتند و در داخل مذاکرات، سخن دیگری مطرح می‌کردند. یک مقام آن‌ها یک حرفی می‌زد و مقام دیگری سخن متفاوتی را بیان می‌کرد».

وی ادامه داد: «به هر حال، چیزی که مهم است این است که ما اعتقاد نداریم که مذاکره باید در خارج از اتاق‌های مذاکره صورت بگیرد، یعنی اینکه از طریق رسانه‌ها مذاکره انجام شود، این کار درستی نیست و آمریکایی‌ها این کار را کرده‌اند. بنابراین ما باید ببینیم که آیا در محل مذاکرات هم همین روش را دنبال می‌کنند یا خیر».

تخت‌روانجی تصریح کرد: «ما اعلام کرده‌ایم که خطوط قرمزی داریم و این خطوط قرمز هم خودمان به وجود نیاورده‌ایم، حق غنی‌سازی مسأله‌ای است که در دل معاهده عدم اشاعه وجود دارد و هیچ کشوری نمی‌تواند برای اعضای یک معاهده تعیین کند که حق و حقوقشان چیست. یعنی اصلاً یک کشور این حق را ندارد بیاید بگوید چه چیزهایی به شما تعلق می‌گیرد و چه چیزهایی تعلق نمی‌گیرد».

معاون سیاسی وزیر امور خارجه با تاکید بر اینکه ما با عضویت‌مان در ان‌پی‌تی به مزایایی می‌رسیم و هیچ کس نمی‌تواند درباره این مزایا بگوید که شما این حق را دارید یا ندارید، اظهار کرد: «این حرف آن‌ها از اساس بی‌پایه است و ما در مذاکرات این موضوع را خواهیم گفت و بر آن تأکید خواهیم کرد».

وی با بیان اینکه پیش‌بینی آینده واقعاً سخت است و نمی‌توانیم بگوییم که چگونه خواهد شد، گفت: «ولی چیزی که با قطعیت می‌توانیم بگوییم این است که ما هزینه‌های زیادی، چه معنوی و چه مادی، برای این برنامه‌مان (برنامه هسته‌ای ایران) پرداخت کرده‌ایم و بنابراین مهم است که بتوانیم به طور کامل از حقوق‌مان استفاده کنیم».

******

یاران پزشکیان، دولت سایه تشکیل دادند؟

روزنامه صبح نو نوشت:

با آغاز به کار دولت چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان، چهار چهره مطرح سیاسی - محمدجواد آذری‌جهرمی، محمدجواد ظریف، عبدالناصر همتی و علی طیب‌نیا - به دلایل مختلف و به مرور از ساختار جدید دولت کنار رفتند.علی‌رغم کناره‌گیری این افراد، دولت پزشکیان با یکپارچگی و ثبات به کار ادامه می‌دهد. با وجود اینکه دولت به دنبال قرار گرفتن در نقطه تماس با مسائل و مشکلات کشور است اما برخی طیف های خارج دولت به دنبال یادآوری دوران کمپین به پزشکیان هستند..

 به‌رغم خروج این چهره‌ها، دولت مسعود پزشکیان اعلام کرده که همچنان با جدیت به کار خود ادامه می‌دهد و «وفاق ملی» را سرلوحه قرار داده است. سخنگوی دولت صراحتا تأکید کرد: «استیضاح و استعفا ما را از وفاق خارج نخواهد کرد. ما مؤمن به وفاق و حل مسائل مردم هستیم.» همچنین رئیس‌جمهور چندین‌بار بر ضرورت اتحاد و همدلی در بدنه اجرایی پافشاری کرده است؛ برای مثال وی گفته است: «وحدت و انسجام حرف اول و آخر را می‌زند. اگر اختلاف کنیم، نخواهیم توانست به اهداف خود برسیم. باید دست به دست هم دهیم.» این موضع‌گیری‌های رسمی نشان می‌دهد که برخلاف شایعات، دولت فعلا در شرایط باثباتی قرار دارد و خروج افراد منتقد یا ناکارآمد، به جای ایجاد بحران، توسط مسئولان فرصتی برای تمرکز بر برنامه‌های تعیین ‌شده تفسیر می‌شود.

اما انتشار یک عکس توسط آذری‌جهرمی در کنار همتی،‌ طیب‌نیا و ظریف گمانه‌زنی‌هایی را ایجاد کرده. آذری‌جهرمی با انتشار این عکس، شاید می‌خواهد نشان دهد که «هسته اولیه ستاد پزشکیان» دیگر با دولت نیست. اما اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، سوال اصلی این نیست که «چرا نیستند؟»، بلکه «آیا اساسا قرار بود بمانند؟»

حقیقت این است که این افراد - هرکدام به شکلی - بیشتر کارکرد تبلیغاتی و انتخاباتی داشتند و ظرفیت کمپینی بیشتری دارند. ظریف، برند دیپلماسی مذاکره بود که در فضای پرچالش سیاست خارجی کشور، به لحاظ اجرایی عملا جایی نداشت و با اولین چالش قانونی (موضوع تابعیت فرزندان) کنار رفت. آذری‌جهرمی با شعار اینترنت آزاد وارد شد، اما با کوچک‌ترین فشار سیاسی و اختلاف درون‌گروهی، نه‌تنها هیچ مسئولیتی نپذیرفت، بلکه حالا در جایگاه منتقد بیرونی ایستاده است.همتی نیز امتحان خود را قبلا در بانک مرکزی پس داده بود و در کسری از ماه، مجلس به ناکارآمدی‌اش رأی داد و طیب‌نیا که محترمانه کنار رفت، اساسا وارد عرصه تصمیم‌سازی نشد و هیچ طرح یا اثر مشخصی از او در دولت باقی نماند.

در واقع، پزشکیان از این افراد به‌عنوان چهره‌های قابل ارائه به طبقه متوسط و دانشگاهی در ایام انتخابات بهره برد، اما پس از تشکیل دولت، مسیر خود را با افراد دیگری ادامه داد - افرادی که اگرچه کمتر مشهور بودند، اما در ساختار سیاسی فعلی عمل‌گراتر و هماهنگ‌تر بودند. برخلاف تصور هواداران این چهره‌ها، نبود آن‌ها دولت را دچار فروپاشی نکرد. حتی می‌توان گفت که دولت امروز با چهره‌هایی که اهل جدل رسانه‌ای و بازی سیاسی نیستند، حاشیه کمتری دارد اما در حوزه سرمایه اجتماعی ممکن است به دولت صدمه بزند.  مجلس و نهادهای مرتبط، راحت‌تر با دولت تعامل می‌کنند، چون چهره‌های کمپینی در ساختار حضور ندارند؛ در حوزه‌هایی مثل کنترل نقدینگی، ساماندهی بودجه و نظم اداری، فقدان تعارض‌های شخصی و رسانه‌ای کار را تسهیل کرده است. درواقع، تیم پزشکیان بعد از کنار رفتن این چهار نفر، از فاز «تبلیغاتی و چهره‌محور» وارد فاز «ورود به مسائل» شد.

 

تماس با ما

قالیشویی فرشته شعبه مژده-مقدسی

تلفن 22147704

تعدادی از مناطق تحت پوشش ما ...

شعبه بالاشهر 22147704
شعبه گلستان 44357340
شعبه شهرک پرواز 44171391
شعبه دروس 22147704
شعبه رسالت 77424126
شعبه خیابان فرشته 22147704
شعبه امامزاده قاسم 22147704
شعبه بهنام 44171391
شعبه بهار شیرازی 88680027
شعبه ولیعصر 88680027


مراحل شستشو فرش


سفارش آنلاین
ثبت سفارش آنلاین خدمات


اعزام و جمع آوری فرش
اعزام سرویس کاران شرکت


شستشوی در کارخانه
شستشوی و آبگیری با بالاترین کیفیت


تحویل به مشتری
تحویل در ۲۴ الی ۴۸ ساعت



تماس با ما